...

sogoli

 

وقتی در ایوان دلتنگی هایت می نشینی وقتی که پشت یک پنجره بارانی بی هوا شاعر

می شوی...

 

وقتی دیگر کسی برای شنیدن جمله هایت به اندازه لحظه ای فرصت

نمی گذارد...       

 

کسی هست که می شود به او پناه برد

 

کسی که شب دلتنگی را با او می توان قسمت کرد.

 

 تا چه وقت می خواهی یاسهایت را به ساقه گلهای گلدان های اتاقت پیوند بزنی؟

 

 تا چه وقت می خواهی در کوره راههایی که برای خودت ساخته ای قدم

برداری؟
نگاهت را از سنگفرشهای خیس و سرد کوچه های باران زده جدا کن.

 

 می توان از تاریکی ها گذشت  می توان خود را در کوچه های سبز دوباره

یافت.

  

یک نفر هست یک نفر که تا خواب دوباره چشمهایت با توست.

 

  

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+نوشته شده در جمعه 1 دی 1391برچسب:,ساعت14:57توسط hajar | |